کتاب ماهرخ اثر زلیخا رخشانی می باشد که توسط انتشارات طلایه منتشر شده است.
روشنی نیلگون بود صبح بود من پای برهنه از پی حصاری بلند بی تو بودن با دامنی پر از یای
از کنار افق از بلندای بلند قاف ساعت بیکرانه آسمان گذشتمـ
اما نبودی و من به دنبال ردی از تو حیران در کوچه پس کوچه های انتظار تو نبودی و من در جستجوی تو شهر را به پایان رساندمـ
یاس ها هنوز در دامن من بودند و سرگردان تو عاقبت نبوده شب نواخته شد باد آمد و همه ی یاس را برد
مشاهده سبد خرید “شهر خفتگان در طالع نحس” به سبد خرید شما افزوده شد.
ماهرخ
350,000 تومان
کیفیت اورجینال
تضمین کیفیت کتاب و چاپ
پرداخت ایمن
پرداخت از طریق کلیه کارت های عضو شتاب و درگاه بانکی
دسته: ادبیات, رمان, کتاب و مجله
برچسب: انتشارات طلایه, خرید اینترنتی کتاب، طلایه, رمان ایرانی, ماهرخ
توضیحات
توضیحات تکمیلی
نویسنده کتاب |
زلیخا رخشانی |
---|---|
isbn |
9789642925254 |
ناشر |
طلایه |
نظرات (0)
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ماهرخ” لغو پاسخ
محصولات مرتبط
بخوانید تا بدانید «پاسخ به صدها سوال نوجوانان در مورد علوم مختلف(با من به کجا)»
120,000 تومان
دانستنی هایی درباره علوم: مغناطیس
80,000 تومان
دانستنی هایی درباره علوم: سیاره زمین
80,000 تومان
دانستنی هایی درباره علوم: انرژی اتمی
90,000 تومان
لیلی و مجنون
50,000 تومان
دانستنی هایی درباره علوم: صنعت و معدن
90,000 تومان
فصل آخر
450,000 تومان
این رمان ایرانی روایت دختری به نام شیرین را از زبان خودش بیان میکند که قصد مهاجرت به آلمان را دارد و با مشکلاتی رو به رو میشود.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
با صدای بسته شدن در راهرو از خواب میپرم. به دور و برم نگاهی میاندازم. نمیدانم کجا هستم، فضای اتاق ناآشناست. هنوز حالت گیجی و خواب دارم. احساس سنگینی دارم و نمیتوانم روی تخت جابجا شوم. تازه متوجه میشوم دخترکم در آغوشم خوابیده. دوباره به اطراف نگاه میکنم، آن طرف دختر دیگرم آرام روی تخت خوابیده. صدای تقههای باران روی سقف آزارم میدهد. به سختی جابجا میشوم، دخترکم را روی تخت میگذارم و کنار پنجره میروم. باران شدت گرفته، از دیروز تا الان بیوقفه باریده. نمیدانم ساعت چند است. نور چراق قوه را روی ساعت کنار تخت میاندازم، سه و نیم صبح است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.