«شهر خفتگان در طالع نحس» نوشته سید سعید جدیری، نویسنده جوان ایرانی است. این کتاب داستانی فانتزی در قالب رمانهای نوجوانان دارد. این کتاب جلد اول از این مجموعه می باشد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«با صدای بسیار وحشتناکی که به مغزم چنگ میانداخت، داخل یک دهکده سرسبز روی چمنها پرت شدم و سرم به شدت با زمین اصابت کرد. در یک لحظه احساس کردم که دیگر چشمانم جایی را نمیبیند، دستهایم را برروی سرم فشار داده و چشمانم را بستم، بعد از گذشت چند دقیقه آنها را باز کرده و نگاهی به اطرافم انداختم. روبروی دهکده بر روی یک فلش چوبی نوشته شده بود… دهکده….
بقیه کلمات خوانده نمیشد به سمت آن رفته و متوجه شدم که بقیه کلمات با یک شیء نوک تیز تراشیده شده بود و زیر آن با یک خط نامفهوم نوشته شده بود «سکوت» کمی به تابلو و به جایی که در آنجا افتاده بودم نگاه کردم؛ ناگهان یک عصای عجیب را روی زمین دیدم، به طرف آن رفتم؛ به نظرم آن عصا یک عصای معمولی نبود زیرا شکل و ساختار آن بسیار پیچیده به نظر میرسید، خواستم که آنرا از روی زمین بردارم که احساس عجیبی کل وجودم را در برگرفت. چشمانم بسته شد و با بیحالی روی زمین افتادم، چند دقیقه به همین منوال گذشت تا دوباره توانستم از جایم بلند شوم، قسمت فوقانی بدنم به شدت میسوخت تا حدی که مجبور به درآوردن پیراهنم شدم و با صحنه عجیبی روبرو شدم. آن قسمت از بدنم به شکل پوست مار در آمده بود و برق عجیبی داشت. خیلی آرام دست برده و آنجا را لمس کردم.
نگاه دقیقتری به آن عصا انداختم. جنس چوب آن عجیب به نظر میرسید، در قسمت فوقانی عصا سه شکل در هم فرو رفته به چشم میخورد، یکی از آن سه شکل شبیه به سر یک تمساح بود و دیگری شبیه به سر اژدها، اما شکل سوم شبیه به سر یک پلنگ بود که در میان دندانهایش الماس بزرگی را نگه داشته بود که داخل آن الماس محو و مه آلود به نظر میرسید.»
Reviews
There are no reviews yet.