داستانهای شاهنامه با شرح بسیار ساده و روان…
قسمتی از کتاب:
پس از نُه ماه بارداري، مادر سياوش زايمان ميكند و خبر تولد پسري زیبا را به كاوسشاه ميدهند. كودك نورسته به قدري زيبا و جذاب بود كه تاکنون هیچ مادری همانند او فرزندي نزاييده بود و تمام مردم شهر از زيبایي نوزاد سخن ميگفتند… كاوسشاه از شنيدن اين خبر بسيار خوشحال ميشود و نام فرزندش را «سياوش» ميگذارد.
چو نه ماه بگذشت بر خوبچهر بگفتند با شاه كاوس كي جهان گشت از آن خُرد[1] پرگفتگوي جهاندار نامش سياوخش كرد |
يكي كودك آمد چو تابنده مهر كه برخوردي[2] از ماه فرخنده پي كز آنگونه نشنيد كس روي و موي بدو چرخ گردنده را بخش كرد[3] |
مدتي که از تولد کودک سپری میشود، كاوسشاه فرزند دلبندش را به جهان پهلوان ميسپارد تا با راه و روش پهلوانان او را تربيت كند… وقتي رستم مسئوليت سياوش را به عهده ميگيرد، او را با خود به «زابلستان» ميبرد و خانهاي زيبا و با شكوه، وسط گلها برايش میسازد و راه و رسم زندگي كردن را به او ياد ميدهد. همچنين تمام فنون رزمي مثل: سواركاري، تيراندازي، اسبدواني و شمشيرزني را به او آموزش ميدهد. تهمتن در راه تربیت سیاوش سختیهای زیادی میکشد و با آداب و روش خاصی او را بزرگ میکند. جهان پهلوان تمام هنرهاي روزگار را به او ياد ميدهد، به طوري كه در جهان هيچكس نميتوانست همتايي براي او باشد….
به رستم سپردش دل و ديده را تهمتن ببردش به زابلستان سواري و تير و كمان و كمند ز داد و ز بيداد و تخت و كلاه هنرها بياموختش سر به سر سياوش چنان شد كه اندر جهان |
جهانجوي، پور پسنديده را نشستنگهي ساخت در گلستان عنان و ركيب و چه و چون چند سخن گفتن و رزم و راندان سپاه بسي رنج برداشت كامد به بر[4] به مانند او كس نبود از مهان |
[1]. كودك
[2]. بهرهمند شدن
[3]. سياوخش، چرخ گردنده را بخش كرد: اندازه گرفتن
[4]. به برآمدن: به نتيجه رسيدن
Reviews
There are no reviews yet.